پست‌ها

نمایش پست‌ها از دسامبر ۱۰, ۲۰۰۹

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *آموزگار*

تصویر
●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ● _ فرگرد آموزگار _ ● در فرگردهای گذشته بسیار درمورد نقش مهم اموزگار در زندگی انسانها صحبت به میان آمد ونیز بارهاا گفته شد که بهترین شکل سازنده گی درست انسانی تربیت درست وریشه دار وبااصالت فرهنگی در زمانی میتواند رشد درست و مثبت خود را داشته باشد که این روند تعلیم وتربیت در کودکی واز زمان طفولیت آغاز گردد درسالهای اول زندگی کودک تا دوره 3 سالگی شخصیت اولیه کودک شکل میگیرد ودولتها وکشورهای متعدد دنیا نیز بر آگاهی به اینکه جامعه ای دارای فرهنگی رشد کرده ومثبت خواهد بود که ساختار وریشه ی اولیه آن محکم وپابرجا وبدرستی تربیت وپرورش داده شود لذا از دوران کودکی چه در یاری خانواده چه در مهدکودک ومدرسه مشاورین واموزگاران متعددی را دراختیار مردم قرار میدهند وآموزگار نیز تنها با گذراندن دوره تربیت معلمی ویادگاری فنون تحصیلی درجایگاه معلم مهدکودک ودبستان وآموزگار و...تا اخرین سطح تحصیلی وعلمی مستقیم و در پایان دوره تحصیلی خود به محل کار اعزام نمیگردد بلکه پیش ازآن وحتی در طی هرسالها بارها به کلاسهائی برای آ موزش فرستاده میشود که لزوم دانش آن برای معلم را

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *اندیشمندان*

تصویر
●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ●_ فرگرد اندیشمند _● __________________ هرکه را جامه پارسا بینی پارسا دان ونیکمرد انگار ور ندانی که در درونش چیست محتسب را دررون خانه چکار . * گلستان سعدی __________________ در پیرامون ما همواره انسانهای بسیاری زندگی میکنند که شاید شناخت هریک ویک به یک آنان برای ما مقدور نباشد اما اگر انسان فردی باشد که به آدمی وافکار واندیشه های او اهمیت داده از انسا نهائی باشد که آشنائی با نوع تفکر مردمی حال هرانسانی در هر مقام و سن وجایگاهی که هست ,خشنود میشود آنگاه شناسائی مردم برای او خود نوعی کار وعلاقمندی محسوب میشودوتنها کسانی به آن توجه کرده واهمیت میدهند وبه کسانی باز میگردد که بنوعی از شناخت آدمی وجهان فکر ودهن واندیشه وروح انسانی مردمان امروز , بنوعی با کار یا حرفه ی آنان مربوط میگردد چون جامعه شناسان وانسان شناسان وراونشناسان و اگر در زمینه کاری نباشد وعلاقمندی فرد به شناخت آدمی ومسائل پیرامون آن باشد اینگونه افرادی نیز از دسته مردمان اندیشمندی هستند که بتنوعی شناخت بشر را لازمه شناخت درست زندگی می دانند ومسلم است که این اندیشه بدی نیست ونمیشود

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *فریاد*

تصویر
آنکس که زمین وچرخ وافلاک نهاد بس داغ که او بردل غمناک نهاد بسیار لب چو لعل وزلفین چو مشک در طبل زمین وُ* حُقّه ی خاک نهاد * خیام (* حُقّه-*جعبه ی کوچک*) ●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ● _فرگرد فریاد_ ● ای چرخ فلک , خرابی از کینه ی توست بیدادگری شیوه ی دیرینه ی توست ای خاک! اگر سینه ی تو بشکافند بس گوهر قیمتی که در سینه ی توست *خیام ___________________________ در زمانی که انسان در سکوت زندگی خود درآرامشی نسبی وبی هیچ اندوه مهمی, زندگی را در سر میکند ,همواره در هرگام برای رسیدن به آنچه نیاز درونی اوست در تلاش است گاه فردی این تلاش را به ارامی وفردی دیگر در شتاب وهستند افرادی نیز که به آنچه هست رضا بوده وروزمره گی زندگی را در نوع زندگی خود انتخاب کرده اند که همیشه در این فکر فرومیروم که تا کجا میتوان قانهع بودهرروز را همیشه به یک شکل سر کردن که من تنوع زندگی خود را هرروز تغییر میدهم روزی به کتابی دلخوش میدارم وفردا بکاری هنری ودستی وروز دیگر به نوشتن شعری و در طول روز درکنار برنامه های زندگی که خواه ناخواه می بایست ادامه در لینک زیر : بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *فریا

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *پیوند*

تصویر
*به خداوند وبه عشق وبه محبت سوگند نبرد جز اجلی قلب مرا زین پیوند توبدیوانگیم باز بخند وبه جفا دیده را بردیوانه ی عاشق بربند من نگاهم به درو دیده پر از اشک غم است تو مرا درغم خود اینهمه غمگین مپسند فرزانه شیدا ●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ●_ فرگرد پـیوند _● سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور شنیدم که بر لحن خنیاگری به رقص اندر آمد پری پیکری ز دلهای شوریده پیرامنش گرفت آتش شمع در دامنش پراگنده خاطر شد و خشمناک یکی گفتش از دوستداران، چه باک؟ تو را آتش ای یار دامن بسوخت مرا خود به یک‌باره خرمن بسوخت اگر یاری از خویشتن دم مزن که شرک است با یار و با خویشتن چنین دارم از پیر داننده یاد که شوریده‌ای سر به صحرا نهاد پدر در فراقش نخورد و نخفت پسر را ملامت بکردند و گفت از انگه که یارم کس خویش خواند دگر با کسم آشنایی نماند به حقش که تا حق جمالم نمود دگر هرچه دیدم خیالم نمود نشد گم که روی از خلایق بتافت که گم کرده خویش را باز یافت پراگند گانند زیر فلک که هم دد توان خواندشان هم ملک زیاد ملک چون ملک نارمند شب و روز چون دد ز مردم رمند قوی بازوانند و کوتاه دست ""خردمند شی

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *بی باکی*

تصویر
آنها که کهن شدند واینها که نُوَند هرکس به مراد خویش یک تک بدوَند این کهنه جهان به کس نماند باقی رفتند ورویم ودیگر آیند وروند*خیام بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ●_ فرگرد بی باکی _● بیا توهم مثه من , دل رو بزن بدریا غمها روتحویل نگیر , بخندبه ریش دنیا بگو توهم به غمها, بی خیاله دل ما ما اسیرت نمیشیم , نه امروز ونه فردا ! بیا ما هم نترسیم ازقدمای بلند روی لبا بزاریم , لطف ِسلام و لبخند بیا دیگه نترسیم که دنیا مارو شسته گرچه که شُسته رُفته, آویزونیم روی بند! واسه دلت اگرچه غم یهو حاضر میشه یاکه یهو توُ راهت, دوراهی ظاهر میشه نترس ازاین بادی که « بید » تنت رو لرزوند نترس اگه با هرغم , دل یهو «شاعر» میشه! فردا که فردا میاد, «امروزه »رو تو دریاب نشو اسیر رویا ,نباش توُ عالم خواب ماکه « لالا » نگفتیم که زندگیت بخوابه! تا اخرش بگی تو : کشکتو, جانم بساب! بیا بگو به قلبت : شادیا رو سوا کن از گذرون عمرت بهترینو ,جدا کن بیا کمی گوش بده, زندگی مالِ قلبه گاهی« شده یه لحظه» یادی ازاون خدا کنه بگو که ما همیشه مخلص اون خدائیم به قدرت وبرکتش ,از غصه ها جدائیم به مهر اون همیشه ز

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *طبیعت*

تصویر
وقت سحر است , خیز ای طُرفه پسر پرباده ی لعل کن , بلورین ساغر کاین یک دَم عاریت دراین کنُج فنا بسیار بجویی ونیابی دیگر *خیام ●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ●_ فرگرد طبـیـعت _● _________« سبز » _________ برگی بودم لطافت آبهای روان که ریشه هایم را طراوت بخشید در گذار زندگی ثابتم, شاید ,در ساقه ی وجود با عشق روئیده ام شاید گلهای سفیدی ازمحبت خمیده ام ,شاید, در بادهای شبانه ی تنهائی رازها گفته ام شاید با پروانه های عاشق اما برگی بوده ام با گلهای سفید محبت در گلزار زندگی که اگرچه روزی خواهد پژمرد ما زندگی را « سبز» زندگی کرد با عشق فرزانه شیدا __________________________ زندگی آدمی درطبیعتی شکل گرفته است در این زیباترین خلقت خداوند که هرچه به زمین وآسمان وهرکجای آن که بنگریم دیده از آن سیر نمیشود واز زیبائی ها ولطافت وظرافت آننیزهیچگونه ایرادی نمیشود گرفت . با اینوصف در خلقت خداوندی درهر آنچه آفریده است هرچه بیشتر دقیق شویم بیشتر به شگفتی فروخواهیم رفت وهمانگونه که در فرگرده ای پیشین نیز از آن سخن گفته ایم قدرت خداونتدی را جای هیچگونه تردیدی باقی نمانده است تا انسان در خود اندی

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *خود*

تصویر
نه دیگر « خویش» می بینم ،دراین , وادی تنهائی نه تنهائی، مرا داند ، زخود , در سوزِ رسوائی منم عاشق ، دراین دنیا, « ‌نه دیگر من » ,نه دیگر « تو » « منم», «ما » شد , زمانی که ،شدم ،«درگیر شیدائی »! فرزانه شیدا 1388 __________________________ خود را ، تا هنگاهی همراه داری که دلداده نشده ایی ، دلبسته با خویشتن خویش بیگانه است. ارد بزرگ ● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● ● فرگرد خود ● در فرگردهای پیشین به کرات به این امر اشاره شده وباز نیز به تکرار خواهم نشست تا این برای همه یما جا بیافتد که « من » یعنی همه چیز درانجام همه کار . همانگونه که ارد بزرگ میفرماید خود وجودی آدمی بهترین منبع اراده وهمت آدمیست که اگر دیدگاه مثبتی ازخود خویش داشته باشیم نیاز باین نیز نخواهیم داشت که برای انجام کاری تشویق شویم وبارها در نوشته های خود نیز عنوان کرده ام که ما تنها زمانی به تشویق وتائید دیگری نیازمندیم که بخودشک داشته باشیم ودرعین حال این را نیز باید در دید خود همواره زنده بداریم که «منیّت»خود یا « من بودن خویش »را بارور کردن وبرخویش اعتقاد وایمان داشتن وبر اعتماد بنفس خود علبه ای مثبت داشتن نمی

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *ستایشگر*

تصویر
فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن وگرخوردچو بهایم, بیوفُتد چو جَماد مُراد هرکه بر آری , مطیع امر گردد خلاف نفس,که فرمان دهدچو یافت مراد *گلستان سعدی* ● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● ● فرگرد ستایشگر ● از زمانی که انسان خود را میشناسد وازهمان اوان کودکی با معنای « ستایش» ودوست داشتن آشنا میگردد ومیدانید که انسان کسی را ستایش میکند که عمیقا دوست میدارد چون «خداوند» , چون «مادر» چون « میهن» بااینوصف از همان طفولیت بااین احساس آشنا میگردیم که چگونه دوست داشته ستایش کنیم و میدانید که درنگاه ساده وبی تجربه کودک, پدر ومادر یعنی خداومظهر قدرت ودانائی وبتدریج که بزرگتر میگردد آشنائی با خدا را نیز توسط والدین می آموزد وستایش رنگ دیگری میگردد یعنی اول خدا وسپس والدین , ستایش میشوند وبه همین شکا زندگی ادامه یافته روزی عشق وهدف وآرمان ازجمله چیزهائی میگردند که انسان به ستایش آن میپردازد. ودر کل زندگی آدمی همواره چیزی هست که انسان بر اساس نیاز به ستایش آنرا مد نظر گرفته به ستایش آن میپردازد ومسلم است که ما چیزی وکسی را ستایش نمیکنیم که ارزش ستایش نداشته باشد وحتما آنچه برای ما بسیار زیباست ودوست

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *نامداری*

تصویر
قومی متفکّرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راهِ یقین میترسم از آن بانک که آید روزی کای بی خبران راه نه آنست ونه این*خیام* ● _ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ● ● _ فرگرد نامداری_ ● همواره ما انسانها به بزرگداشت نامی مینشینیم که نامدار باشد وخوشنام وهرگز نخواهی دید انسانی به بدی به بزرگی ونامداری نام شود مگر به رسم تحقیر وتمسخر لذامیتوان بزرگ بود ونامدار بود وسربلند در فرگرد پیشین « بزرگداشت » نیز ذکر کردم که رسیدن به اوج بزرگی ونیک نامی ورسیدن به اوج آمال وآرزوها تنها از این طریق بر بزرگان دنیا ونامداران جهان مقدور بوده است که خود را پرورش داده از لحاظ فکر واندیشه وداشتن آرزوهای بزرگ برخود محدودیتی قائل نشدند واینبار نیز میگویم نیک نامی ونامداری نیز به سهولت بدست نمی اید که همانا ساختن خود واندیشه وفکر وحتی خیال ورویای خود را در جهتی مثبت پرورش داده وهمت واراده را دست آویز خویش قرار دهیم وپروازی داشته باشیم در عرش بلند و گسترده ی آسمان وحتی کهکشانی از دانستنی ها وسرانجام رسیدنی باوج ها وقله های پیروزی وآزادی . *نامداری بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد . ارد بزرگ انسان رها وآزاد

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *بزرگداشت*

تصویر
زآن مّی که حیات جاودانی ست ,بخور سرمایه ی لذت جوانی ست, بخور سوزنده چو آتش است,لیکن ,غم را سازنده چو آب زندگانی ست , بخور*خیام ● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● ● فرگرد بزرگداشت ● همواره در زندگی انسان با افراد مختلفی روبرومیشود ویا از سرگذشت کسی باخبر شده ی بطریقی از افراد جدیدی مطالبی را میشنود واین اشخاص ممکن است از کسانی باشند که به بزرگداشت آنان سخنی در مورد آنها گفته میشود .معمولا به «بزرگداشت »کسانی مینشینیم که از افراد شناخته شده ی جامعه ما یا دیگر جوامع هستند *بزرگداشت ، دروازه ای از بهشت است . *ارد بزرگ ودر کنار این گروه که بنوعی حضور وجود خویش را جاودانی کرده اندوهمواره مردم با میل ورغبت به بزرگداشت آنان ز این گروه ی اد میکنند , افرا دی نیز هستند که شهرت کشوری وجهانی پیدا نکرده اند اما در مقام خود انسانهائی بوده که به روش خوددر زندگی موثر بوده واکارهای را انجام داده اند که مقام کاری وارزش آن را نمیتوان نادیده گرفت وشاید علت شناخته نشدن آنان این باشد که این گروه در طول مدت عمر خود یا علاقه ای به شهرت نداشته اند یااینکه خلوت خویش را بیشتر دوست داشته نخواسته اند درنگاه

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *پشیمانی*

تصویر
● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● ● فرگرد پشیمانی ● در طول زندگی انسانها با موارد مختلفی از موقعیتها روبرو میگردند که شاید از قبل پیش بینی آنرا نکرده باشند در فرگردهای پیشین به واردی از انها نیز اشاره هائی داشتیم در این فرگرد ما به بحث پشیمانی خواهیم پرداخت که معمولا از جمله پیشآمد ها ووقایعی ست که معمولا انسان مایل به رویاروی باآن نیست وترجیح میدهد که حتی المکان بگونه ای زندگی کند که در چنین شرایطی قرار نگیرد اما بهر شکل آدمی در طول زندگی ,همواره می بایست پیش بینی خطا واشتباه را نیز کرده باشد چراکه به نسبت همین وقایع است که ما تجربیات خود را در موارد مختلف کسب میکنیم. لذا زمانی که بر خلاف تصور ما اتفاقی رخ میدهد که باعث پشیمانی ما یا اطرافیان ما میگردد نمی بایست خود را باخته وبا فرورفتن به اندوه ِپشیمانی,مداوم خود را سرزنش کنیم . چراکه برای هر چیزعذاب آور و ناراحت کننده ای ,راه های گشایشی, نیز هست که میتوان به مدد از آنان خود را از زیر بار عذاب روحی ووجدانی واندوه مرتبط با آن نجات دهیم. بهترین راه برای رها شدن از درد پشیمانی این است که ,اگر آنچه رخ داده است در رابطه با فردی دیگر

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *کوهستان*

تصویر
چون کوه مقاوم باش وبر سختی ها ی زندگی « شکیبا » ای دل ,همه اسباب جهان ,خواسته گیر باغ * طَربَت,به سبزه ,آراسته گیر انگآه بر ان سبزه , شبی چون شبنم بنشسته و بامداد , بر خاسته گیر * خیام* ( * طربت =شادی تو) ● _ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ _ ● ● فرگرد کوهستان ● *کوهستان ها هم رامشگاه آزادگان و بی پروایان است و نهیب ماندگاران تاریخ . ارد بزرگ کوهستان را الگوی زندگی خویش کن: « در پی خویش»: کوهساری سنگی در غروبی غمناک منم اینجا تنها ملتهب از فریاد! آمدم تا که در این خلوت سرد بر سکوت دل خود چیره شوم! آمدم تا که به فریاد بلند بانک تکرار( مرا) داد زنم!!! من در این پیچ و خم سنگی کوه رو به هرسوی غریب ناشکیبا از درد در پی خویش فراوان گشتم و به نومیدی و یاس چشمه را آینه ی خود کردم!!! لیک آخر ز چه رو در پی اینهمه فریاد و فغان گشتنی دور خود اندر دل کوه گر یه ای ملتهب از جوشش درد همچنان غمگینم ...همچنان آشفته؟ و ز بودن خالی!!! اثری از من ِ من نیست چرا؟؟؟؟ در پی چیست که میگردم من؟! کوله بارم خالیست ... از امیدی که مرا راه برد!! و من اما مغموم... بی هدف سرگردان همچنان در راهم و به شب نزدیکم..! ل

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *ساختار*

تصویر
بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● فرگرد ساختار ● ¤¤¤¤ از دیر زمان سخن بر این بوده است,که هرچیزی راکه انسان پایه ریزی میکنید از اساس میبایست درست پایه ریزی شود وحتی ضرب المثل هائی بر این اساس داریم که میگویند ساختمانی که پایه اش کج بنا شده باشد اگربرج هم بسازی تا به آخر کج بالا میرود,یا چیزی که از ریشه خراب استهرگز درست نمیشود . در نتیجه ازهمین گفتار سادهدر می یابیم که در زندگی نیز برای ساختار وجودی خود در جسم وروح وزندگی خود فرزندان ما همواره می بایست این را در نظر داشته باشیم که پایه هائی که بنا مینهیم ساختاری محکم داشته وسست ولرزان وبی بنیان نباشد . واین در همه ی زمینه های زندگیکاربردی اساسی داشته وهمواره می بایست مّد نظرما باشد که در هرچه انجام میدهیم * بازده ساختار بیمار ، درد و سیاهی ست . ارد بزرگ زمانی که بدنیا می نگریم میبینیم که طبیعت خود بهترین نمونه ی کار برای ماست چراکه نظم وقانون طبیعت نیز بر اساس همان برنامه ریزی درستی انجام گرفته است که چنانچه کمترین خللی در آن ایجاد گردد همه چیز برهم میریزد طبیعت وچرخه زندگی وزنجیره غذائی که بارها در فرگردها از آن سخن گفتیم نمونه های وا

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *باژ*

تصویر
●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ _ ● ● _ فرگرد باژ _ ● به فرگرد باژ که درمعادل زبانی به معنای «باج» است در جلد سوم بعُد سوم آرمان نامه رسیده ایم که به پژوهشی دراین زمینه خواهیم پرداخت در قانون ودر زندگی معمولی وهمچنین در دین ما ودیگر دین های دنیا نیز « باج دهنده وباج گیرنده »هردو خطائی را مرتکب میشوند که درقانون نیز پیگرد قانونی داشته ودر کل کسی که باج میدهد نیز باندازه همان باج گیرنده , گناهکار محسوب میگردد انسان زمانی مجبور بدادن باج به کسی میگردد که در درجه ی اول خود خطائی را مرتکب شده باشد که از آشکار شدن آن در جامعه ودرمیان مردمواطرافیان در هراس باشد درنتیجه ی برای باج گیرنده زمینه ای را فراهم میسازد تا بتواند جلو آمده وتقاضای باج نماید واینکه تا چه حد این راز و اسراری که با عث چنین مشکلی گردیده است مهم باشد بستگی به خود شخص دارد که آنچه انجام داده است تا چه حدودی آسیب زننده وزیان اور برای خود یا اطرافیان وجامعه است در نتیجه به مقدار اهمیتی که این راز وسّر دارد باج گیرنده نیز میتواند تقاضای خود را که معمولا مادیست افزایش داده وخواستار مبالغی هنگفت کرده یا درخواستی غیر انسان

جلد سوم کتاب بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ به قلم فرزانه شیدا

تصویر
بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *باژ* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *ساختار* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *کوهستان* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *پشیمانی* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *بزرگداشت* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *نامداری* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *ستایشگر* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *خود* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *طبیعت* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *بی باکی* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *پیوند* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *فریاد* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *اندیشمندان* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *آموزگار*