پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2010

در رسای بزرگان پنجشیر و شیروان

تصویر
در بدترین شرایطی که پاکستان به کشور ما تحمیل کرده بود احمد ولی مسعود در تماس تلفونی که در آن زمان با احمد شاه مسعود داشت؛ گفت که همه دوستان میخواهند که شما هم برای‌ مدتی وطن را ترک کنید . مگر او در جواب چنین گفته بود :«...آیا این انصاف هست که زمانی به کابل بودیم ، بالای‌مردم حکومت کردیم . مردم ما را قبول داشت . و ما تعهد سپردیم بخاطر دفاع از مردم ، بخاطر دفاع از استقلال ، به خاطردفاع از افغانستان . حال که مردم در مشکل قرار دارند ، آیا آنها را ترک بگوییم ؟ آیا واقعاً این انصاف است؟ من فکر نمی کنم که این انصاف باشد . من تا آخرین قطره خون درین کشور می ایستم . مقاومت میکنم . خدا خواسته باشد ، مطمین هم هستم و امید وار که افغانستان روزی آزاد می شود .» احمد شاه مسعود قهرمان ملی ما برای ایرانیان به عنوان یک رهبر آزادیخواه و یک قدرت کلان شناخته می شود .عده معدودی می دانند در پشت سر او چه اندیشه  بزرگی تا شام مرگش افراخته بود . اندیشه روانی که او را در بزنگاه کمین و یورش بی رقیب می ساخت . نزدیکترین دوست ایرانی او ، از شیروان کهن سال ، ارد بزرگ بود همانکه نخستین بار 

دوست از دیدگاه بزرگان

نوشته شده توسط: صادق قنبری     بهترین دوست هیچ گاه هماورد و دشمن خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد . ارد بزرگ ابله ترین دوستان ابله ترین دوستان ما، خطرناک ترین دشمنان هستند. سقراط دوست یا برادر پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند . امیل فاگو شر دوست خدایا ! مرا از دوستانم محافظت بفرما . چون می دانم چگونه خویشتن را در مقابل دشمنانم حفظ كنم ! . ولتر نابودی زمان دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است. ارد بزرگ رابطه دشمن و دوست آنکه از دشمن داشتن می ترسد ، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت . هزلت دوست واقعی دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . مارکز تاثیر دوست صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. کارلایل رفیق بازی هرگز بخاطر دوستت ، از انجام وظیفه ای چشم مپوش. سن لانبر نگه داشتن دوست دوست مثل پول ، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسا

فرهمندی درفلسفه ارد بزرگ

تصویر
پژوهش و نگارش : مسعود اسپنتمان ارد بزرگ میگوید آدمهای فرهمند به نیرو و توان خویش باور دارند همی تافت ز او "فر" شاهنشهی / چو ماه دو هفته ز سرو سهی به "فر" جهاندار بستش میان / بر گردن برآورد گرز گران کمر بست با "فر" شاهنشهی / جهان گشت سرتاسر او را رهی (فردوسی بزرگ) با واژه ی "فره" نخستین بار در اوستا آشنا میشنویم و در سرچشمه های پهلوی و نیکونبشتار فردوسی پاکزاد با آن خوی میگیریم. گفتار درباره ی فره میتواند نهند کتابی سترگ باشد. از این رو در کوتاه نبشته ی روبرو نمیتوان بونده آن را پرداخت کرد. فره در زبان پهلوی Xvarrah، در فارسی میانه پهلوی Farrah در چم نیکبختی، شکوه و درخشش است. "فره" نیروی کیهانی و ایزدی نیز هست. در اوستا از دو گونه فره نام برده شده است؛ یکی "فر ایرانی" یا "ائیریانِم خوَرنَه" و دیگر "فر کیانی" یا "کوائینیِم خوَرنَه". در بندهای یک و دو از "اشتاد یشت" آمده که فر ایرانی از ستور و رمه و دارایی و شکوه برخوردار است و بخشنده ی خرد و دانش و در هم شکننده ی ناایرانیها

شیر زنان ایران

سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان ( نام زنگان پس از نام شهین به شهر زنجان گفته می شد ) باقی ماندند جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای دور روان شوند در طی یک هفته 67 مرد میهن پرست زنگان کشته شدند رعب و وحشت بر شهر حاکم بود سربازان مغول 200 پسر زنگانی را بزور به خدمت خویش درآورده و به آنها آموزشهای پاسبانی و غیره می دادند . اما هر روز از تعداد مغول ها کاسته می شد در طی کمتر از 30 روز فقط 120 مرد مغول در درون شهر باقی مانده بود و کسی از بقیه آنها خبر نداشت . دیگر مردان مهاجم پی برده بودند که هر روز عده ایی از آنها ناپدید می گردد . بدین منظور تصمیم گرفتند از شهر خارج شوند . و در بیرون شهر اردو بزنند . با خارج شدن آنها از شهر هیاهویی در شهر برپا شد و همه از ناپدید شدن مهاجمین صحبت می کردند میدان شهر مملو از جمعیت بود پیر مردی که همه به او احترام می گذاشتند از پله ها بالا رفت و گفت : مردان زنگان باید از دختران این شهر درس بگیرند آنگاه رو به مردان کرد و گفت کدام یک از شما م

Jomalaat Hakimanhe

تصویر
دیباچه ی جملات ناب از نظر گاندي هفت موردي که بدون هفت مورد ديگر خطرناک هستند: 1- ثروت ، بدون زحمت 2- لذت، بدون وجدان 3- دانش، بدون شخصيت 4- تجارت، بدون اخلاق 5- علم، بدون انسانيت 6- عبادت، بدون ايثار 7- سياست، بدون شرافت تقريبا همه ميتوانند در برابر فلاکت و بدبختي مقاومت کنند. اگر ميخواهي فردي را امتحان کني, به او قدرت بده." آبراهام لينکولن همه دوست دارند که به بهشت بروند, ولي کسي دوست ندارد که بميرد. جان لوييس تجربه اسمي است که افراد به اشتباهاتشان ميدهند. اسکار وايلد هميشه بين خود و همسرت بازه اي را نگاهدار تا به خواري گرفتار نشوي . اُرد بزرگ در زندگي ثروت حقيقي مهرباني است ، و بينوايي حقيقي خودخواهي . وينه طلوع و غروب عشق ، خود را به وسيل? درد تنهايي و جدايي محسوس مي سازد . لابروير فرودستان ، در بهترين هنگامه هم ، بهانه هاي فراوان ، براي انجام ندادن کار هاي خويش دارند . اُرد بزرگ اگر مشکلي داري، به دليل طرز فکر توست و تنها راهي که مي تواني مشکلات را براي هميشه حل کني، اين است که طرز فکرت را تغيير دهي. وين داير چ

arezo

تصویر
●پایان جلد نهم بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) * فرگرد آرزو به قلم استاد فرزانه شیدا * پایان جلد نهم بعُد سوم● ● مناجات عشق● بار الها... تخم عشق را در دل جانان بکار عاشقان را با خودت مأنوس ساز درد دوری از دل دلدادگان بیرون بساز عشق را سامان بده... عشق را از نو بساز... ____ سروده ی :«احسان ضامنی »___ ● بعُد سوم آرمان نامه ی ارد بزرگ● ● فرگرد آرزو● ___ " ای نسیم دلنواز آرزو ___ ای نسیم دلنواز آرزو با دل من قصه ای دیگربگو گو که لبخندی ز خورشید آمده در طلوعی نور ِامید آمده تا دهد گرمی به قلب بیقرار تا نگیرد قلب من ازروزگار گو سرشکی کز جفازاری شده پای گلزار وفاجاری شده گو مشو نومید ازاین شیب وفراز میرسد شادی به باغ خانه باز گو نمی میرد گل لبخند عشق گلشنی خواهد شدن پیوند عشق گو که سازِ آن نگاه دلربا مینوازد نغمه های خنده را گو که تا آرام جان گیرم دمی مانده ام تنها,بدون همدمی ای نسیم دلنواز آرزو قلبِ« شیدا» را در آتش ها بجو گرچه دامن میزنی این شعله را قلبِ شیداوش ,اسیرِ واله را لیک دیگر بال وپر را سوختم خود به عشقی ,شعله را افروختم سوختم در شعله ه

Gozinesh

تصویر
بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد * فرگرد گزینش * ● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ● ● فرگرد گزینش ● در فرگردهای مختلف بسیارازخودسازی وباورخویش سخن گفتیم وازاینکه,بهترین راه شناخت وجودخودوهستی ودنیااین است که بردانش خودبیافزائیم وتجربیات زندگی خودودیگران رادر زندگی بادقت وتوجه,درذهن ویادزنده بداریم,وازآن استفاده ای مثبت وبجا کنیم,به,این مطلب نیزاشاره شدکه,داشتن,الگوویاالگوهای مناسب ومثبت بهترین روش برای ماست تاتوسط اندیشه های نوین بزرگان خودرابه سرمنزل مقصود برسانیم وبه,آرزوهای وامیدهای خودجامه ی عمل پوشانده تلاش کنیم زندگی ثمربخشی رابرای خودفراهم,کنیم,که شادی ورضایت ما رانیز فراهم کندباین نیز تکیه داشتیم که شادی وآرامش آدمی وقتی میسراست که دید دل وفکروذهن وروح را رشد وپرورش داده وتلاش کنیم دنیا رااز دیدگان بزرگان بنگریم که توسط تجربیات خویش انسانهای موفق ونامداری شدندکه,درراه,زندگی مشقات زیادی راپشت سرنهادندتاامروزمافقط خواننده ی روزگاروسرنوشت وزندگینامه ی ایشان باشیم,وقتی که در پیشاروی خودیک زندگی برای خود داریم که میبایست بسازیم وبه شادی وخوشبختی درآن زند

Shenakht 2

ادامه نظرات استاد فرزانه شیدا در مورد فرگرد شناخت ارد بزرگ من همواره تلاش داشته ام,تااگردرپاسخ سوالات غریبه ای نااشنابایاران وایرانی ,اواز اخبار دنیا مطلع است من نیز کمیتی نداشته باشم وچون او خبر بد فقط ایران را به رخ کشید من نیزتوان اینرا داشته باشم چندنمونه ای ازفقر این گوشه وآن گوشه ی جهان رادر امریکاواروپا باو یادآور شوم,اگر زنجیززدن وزخم شدن پشت مرادر عزاداری امام حسین به تمسخر گرفت من نیزمیخ کوبیدن افرادعامی مسیحی ایشان رادر روزبه صلیب کشیدن حضرت مسیح یاداور شوم وبه مقایسه بنشینم,اگرچرخیدن مرابه دوردیوار متبرک مکّه مقدس مرا, به باد مسخره گرفت من نیزسرتکان دادن مذهب یهودی و...درجلوی دیواری رابیادبیاورم وسرخم کردن خود ایشان رادرمقابل مجسمه ی متبرک حضرت وپیامبر خداوندایشان راهم خاطر نشان کنم که این نیزنوعی بت پرستی ست اگرمجسمه ای سرخم کردن داشته باشدولی حرمت آنرابه مقام حضرت مسیح نگاه میداریم وقتی حرمت هیچ چیزازدین مادرهیچ کجای دنیانگه داشته نمیشود,امااگر او به تمسخر نشست دمن نیزدر قالب انسانیت انسان باشم,وفقط یادآور شوم که تفاوتی نیست بین دین بادین ,آئین باآئین ,تفکر باتفکردرهمه

Shenakht 1

تصویر
بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد * فرگرد شناخت به قلم استاد فرزانه شیدا * ● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ● ● فرگرد شناخت ● خدا تازه شدم تازه شدم کهنه بدم تازه شدم سنگ بدم سازه شدم درچه چه دروازه شدم خرتک نیمه جان بدم نی نی استخوان بدم من قلم خران بدم فیله شدم نازه شدم هیچ نگر که شد همه پشگل بره شد رمه جهان گرفت یک تنه آن که نمی بازه شدم صفر بدم بیست شدم آن که چو او نیست شدم ماه به ماهیست شدم بی حد و اندازه شدم کم بده ام کُر شده ام تهی بدم پُر شده ام قطره بدم دُر شده ام از دل و جان خازه شدم چاه بدم راه شدم آه بدم ماه شدم بنده بدم شاه شدم حرمت آوازه شدم بسته بدم باز شدم باز بدم راز شدم راز جهانساز شدم آن که ز خود زاده شدم 23 / 11 / 1387 10:17 شکر شاعر "آیا" متخلّص به هیچستان :حسین رخشانفر ● در فرگرد پیشین مشکلاتی راکه نداشتن شناخت برای آدمیان درست میکنددرخلاصه ای اززندگی خود بیان کردم ودراین فرگردباتوجه به,نظریات فیلسوف ودانشمند بزرگ,ایران وجهان*ارد بزرگ به بررسی,آن درمحدوده وسیعتری میپردازیم من خودطی تجربیات شخصی خودکه